کد مطلب:94410 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:391

خدا با همه چیز هست و از هیچ چیز جدا نیست











اصل: مع كل شی ء لا بمقارنه و غیر كل شی ء لا بمزایله

ترجمه: خداوند با هر چیزی هست بدون اینكه پیوسته و چسبیده با و باشد و جدای از هر چیزی است بدون اینكه بر كنار از او و بی ارتباط با او باشد.

واژه ها: مقارنه: بمعنی با هم یار شدن و بهم پیوستن است و مزایله از هم جدا شدن است[1].

شرح: امام در این جمله ارتباط آفریدگار را با آفریدگان از راه احاطه ی قیومی اثبات می كند، زیرا معیت خدا با موجودات، معیت قیومی است، یعنی او قائم بر هر موجودی است و حفظ و تدبیر و تربیت و

[صفحه 101]

مراقبت همه ی موجودات با اوست و اگر لحظه ای دست قدرت و قیومیت خود را از سر موجودات بردارد همه به دیار نیستی رهسپار خواهند شد.


به اندك التفاتی زنده دارد آفرینش را
اگر نازی كند از هم فرو ریزند قالبها


ولی برای اینكه توهم نشود معیت خدا با موجودات همچون معیت آنها با یكدیگر است می فرماید این معیت بمعنی پیوستگی و چسبیدگی خدا به موجودات نیست تا اینكه در لوازم آنها مانند زمان و مكان و محدودیت و غیره شریك باشد.

و همچنین مغایرت و جدا بودن خدا از موجودات نه باین معنی است كه هیچ ارتباطی با آنها نداشته باشد و بر كنار از آنها باشد، زیرا در این صورت موجودات از تحت قدرت و سلطنت و محافظت او بیرون خواهند بود و صفات او محدود خواهد شد. در صورتی كه ذات خداوندی از هر جهت نامحدود است. برای توضیح بیشتر می گوییم ارتباط دو چیز ممكن است به یك یا چند از جهات زیر باشد:

1- ارتباط تركیبی مانند ارتباط اكسیژن با ئیدروژن كه با هم تركیب شده و تشكیل آب را داده اند.

2- ارتباط تولیدی مانند ارتباط پدر و مادر با فرزند.

3- ارتباط اقترانی مانند ارتباط دو همسایه با دو دوست و امثال اینها.

[صفحه 102]

4- ارتباط علی و معلولی در پدیده هی جهان، مانند ارتباط عوامل طبیعی با آثاری كه در طبیعت از آنها پدیدار می شود.

5- ارتباط علی و معلولی قدیم و حادث یعنی ارتباط وجود ازلی با موجودات كه نبوده و بود شده اند.

و ارتباط خدا با آفریدگان از این قسم پنجم است زیرا در اقسام چهارگانه ی دیگر محدودیت و احتیاج به زمان و مكان لازم می آید ولی در این قسم علت غنی ذاتی و بی نیاز از معلول و معلول فقیر ذاتی و در اختیار علت است.

و البته حقیقت این ارتباط برای ما مكشوف نیست و كاوشگران درباره ی آن بحثهائی نموده اند و امام علیه السلام آن را در این دو جمله خلاصه نموده است. و در آیات قرآن از این معنی درباره ی توجه بندگان به آفریدگان جهان و در نتیجه مراقبت و مواظبت نسبت به اعمال و رفتارشان استفاده شده است.

در سوره ی حدید آیه ی 5 می فرماید «و هو معكم اینما كنتم و الله بما تعلمون بصیر» و خدا با شماست هر جا كه باشید و خدا به آنچه می كنید بیناست. و در آیه ی دیگر می فرماید «ما یكون من نجوی ثلثه الا هو رابعهم و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذالك و لا اكثر الا هو معهم اینما كانوا ثم ینبئهم بما عملوا یوم القیمه ان الله بكل شی ء علیم»[2].

(رازی میان سه نفر از بندگان نمی باشد جز اینكه خدا چهارمی از ایشان است و میان پنج نفر از آنها نمی باشد

[صفحه 103]

جز اینكه خدا ششمی آنهاست و میان كمتر و یا بیشتر از این مقدار نمی باشد جز اینكه خدا با آنهاست هر جا كه بوده باشند، آنگاه در روز قیامت بآنچه كرده اند آگاهشان می كند و خدا بهر چیزی داناست) در آیات فوق در عین اینكه احاطه ی ذاتی خدا را بر جهان هستی اثبات می كند و روشن می سازد كه نسبت خدا بهمه ی موجودات یكسان است و فاصله ای با هیچ موجودی ندارد و جائی از او خالی نیست و علم و قدرتش همه چیز را فرا گرفته و از پیدا و نهان بندگان آگاه است، از این اصل عقیدتی نتیجه ی عملی می گیرد كه مردم مراقب رفتار خود باشند و از مسیر فرمان او منحرف نشوند.

و در آیه ی دیگر این معنی را با تعبیر دیگر بیان كرده است، می فرماید «و نحن اقرب الیه من حبل الورید»[3].

(ما به انسان از رگ گردنش به او نزدیكتریم).

و در حدیث كافی آمده است[4] كه ابن ابی العوجاء به امام صادق (ع) در پاره ای از گفتگوهایش عرضه داشت «شما خدا را كه یاد می كنی به موجود غایبی حواله می دهی. حضرت فرمود والی بر تو چگونه غایب است كسی كه شاهد و حاضر با آفریدگان است و از رگ حیات به آنها

[صفحه 104]

نزدیكتر است، سخن آنان را می شنود و شخص آنان را می بیند و اسرار آنها را می داند؟ ابن ابی العوجاء گفت آیا خدا در هر جائی هست؟ مگر نه اینست كه اگر در آسمان باشد در زمین نیست و اگر در زمین باشد در آسمان نیست؟ امام فرمود تو با این گفتار مخلوقی را توصیف كردی كه هر گاه از مكانی منتقل شود مكان دیگری او را در برگیرد و مكان اول از او خالی شود و او در جای كنونین نمی داند كه در جای پیشین چه رویداید رخ داده است. ولی خدائی كه بزرگ شان و پادشاهی دیان است نه جائی از او خالی است و نه جائی او را در برگرفته و نه جائی باو نزدیكتر از جای دیگر است».

با این توضیحات روشن گردید كه امام علیه السلام با جمله ی اول اصل ارتباط خدا را با موجودات اثبات نموده و با جمله ی دوم این توهم را كه ارتباط خدا با موجودات از نوع ارتباط با یكدیگر باشد رفع نموده است و نیز با این جمله فكر وحدت وجود را یعنی یكی بودن خدا با موجودات باطل ساخته است.

[صفحه 105]


صفحه 101، 102، 103، 104، 105.








    1. منتهی الارب.
    2. سوره ی مجادله آیه ی 8.
    3. سوره ی ق آیه 16.
    4. كافی كتاب توحید صفحه ی 125.